معنی درس چهارم عربی هشتم
عربی هشتم درس چهارم
معنی صفحه 40 عربی هشتم
جواب: اسب کوچکی با مادرش در روستایی بود. مادر اسب به بچهاش گفت:
معنی صفحه 41 عربی هشتم
جواب: «ما با انسان زندگی میکنیم و به او خدمت میکنیم. بنابراین از تو میخواهم که این کیف را به روستای مجاور (همسایه) ببری.»
جواب: او کیف را بر میدارد و به سوی روستای مجاور میرود.
جواب: در راهش رودی را میبیند. اسب میترسد و از گاوی که کنار رود ایستاده، میپرسد:
جواب: «آیا میتوانم عبور کنم؟» گاو میگوید: «بله؛ رود عمیق نیست.»
جواب: سنجاب حرف آنها را میشنود و میگوید: «نه؛ ای اسب کوچک تو در آب غرق میشوی»
جواب: این رود بسیار عمیق است. تو باید برگردی. آیا میفهمی؟
جواب: بچه اسب حرف دو حیوان را میشنود و با خود میگوید:
جواب: «خدایا چه کار کنم؟!»
جواب: به سوی مادرش بر میگردد و به دنبال راه حل میگردد.
جواب: مادر از او میپرسد: «چرا برگشتی؟»
جواب: اسب قصه را توضیح میدهد و مادر حرف او را میشنود. مادر از بچهاش میپرسد:
جواب: «نظر تو چیست؟ آیا میتوانی عبور کنی یا نه؟ چه کسی راست میگوید؟ و چه کسی دروغ میگوید»
معنی صفحه 42 عربی هشتم
جواب: اسب کوچک به سوال او جواب نداد. اما بعد از دو دقیقه گفت:
جواب: «گاو راست میگوید و سنجاب هم راست میگوید. گاو بزرگ است و سنجاب کوچک است. هر یک از آنها نظرش را میگوید. موضوع را فهمیدم.»
جواب: اسب کوچک سخن مادرش را میفهمد و به سوی (نهر) رود میرود و میبیند که گاو و سنجاب مشغول بحث (جدل) هستند.
جواب: گاو: «من راست میگویم و تو دروغ میگویی.»
جواب: سنجاب: «نه من راست میگویم و تو دروغ میگویی.»
جواب: اسب به راحتی از آن رود میگذرد سپس بر میگردد و به خاطر تجربهٔ جدید خوشحال میشود.
جواب: یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.
جواب صفحه 43 عربی هشتم
جواب: 1- این پسر کوچک با ماشین بازی میکند.
جواب: 2- آن زن به خانوادهاش سود میرساند.
جواب: 3- ما قرآن میخوانیم.
جواب: 4- ما به خانه خدا میرویم.
جواب صفحه 45 عربی هشتم
* جملههای زیر را ترجمه کنید.
1- أَنتَ تَجلِسُ عَلَی الْأَرضِ وَ والِدَتُکَ تَجلِسُ عَلَی الْکُرسیِّ.
جواب: تو روی زمین مینشینی و مادرت روی صندلی مینشیند.
2- أُختی تَقولُ لی: «؟ یا أَخی، أَ أَنتَ تَقولُ الْحَقَّ؟»
جواب: خواهرم میگوید: «ای برادرم، آیا تو حقیقت را گفتی؟»
-
|||
- 0 نظر
- هدیه
- سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹