آداب دان : آگاه به راه و رسم زندگی، مؤدّب، با ادب
آمین : کلمه ای که پس از دعا گویند، بپذیر، اجابت کن، برآور
استوار : محکم، پایدار، سخت
اعجاز : کار دشوار و عجیب و شگفت انجام دادن، معجزه
برافراشته : بالا برده، بلند کرده
تازه نفس : آماده و شاداب
جاذبه : کشش، نیرویی که اجسام را به طرف خود می کشد
جلال : بزرگی، عظمت، شکوه
خویشاوند : قوم و خویش، فامیل
دیرینه : کهنه، قدیمی
رفیق : دوست، یار، همنشین، همدم
زلال : صاف و گوارا، پاک و روان
زمزمه : نغمه، خواندن آرام و زیر لب
سیراب : پر آب، سیر شده از آب، طراوت و آبداری
عظمت : بزرگی، بزرگواری
غرقه : در آب فرو رفته، غرق شده
غرور : به خود بالیدن، احساس سربلندی داشتن
کشتزار : مزرعه، زمین زراعت شده
کِشته : کاشته شده، زراعت شده
کنجکاوی : جست و جو، کاوش، یافتن چیزی
گام : قدم، فاصله میان دو پا
گوارا : لذیذ، خوش مزه، خوشایند
مذاب : ذوب شده، آب شده، گداخته
معرفت : شناخت، علم، دانش، شناسایی
معصوم : پاک و بی گناه
نهال : درخت جوان نو رسته، تازه کاشته شده
وداع : خداحافظی، بدرود
یقین : بدون شک، بی گمان
معنی کلمات روان خوانی کژال :
تقلّا : کوشش و تلاش کردن
جهید : جَست زد
خیش : وسیله ای برای شخم زدن، گاوآهن
دایه : شیر دهنده، مادر
رولَه : فرزند (به زبان کردی)
زار زدن : گریه کردن از روی ناتوانی و درماندگی
زُل زدن : خیره شدن
قُنداقه : پارچه ای که نوزاد را در آن می پیچند
گالش : کفش لاستیکی
مجال : فرصت
معطّل : بی کار، منتظر، بلا تکلیف
مویه : گریه، ناله، شیون و زاری
هراسان : ترسان
هق هق : صدای بریده بریده گریه شدید
- Nazanin
- دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳