معنی درس هشتم فارسی نهم – هم زیستی با مام میهن

معنی کلمات و شعر و آرایه های ادبی فارسی نهم

معنی درس هشتم فارسی نهم - هم زیستی با مام میهن

معنی درس هشتم فارسی نهم – هم زیستی با مام میهن

 

معنی کلمات درس هشتم فارسی نهم

اقلیت: کم بودن، گروه اندک
رزم: جنگ
اهرمن خویان: دشمن صفتان
شناسنده: آشنا کننده
آبشخور: جایی که از آن میتوان آب نوشید
آرامستان: جای آسودن، محل آرامش
آرمیدهاند: آرام گرفتهاند
بوم و بر: سرزمین
پیکار: جنگ
دو سویه: دو طرفه
شناسنده: آشنا کننده
فراخنا: پهنا و گستردگی
کردگار: آفریدگار گرامی
گوهر: چیز با ارزش
گزند: آسیب
مایه ور: ثروتمند، ارجمند
میغرند: فریاد میزنند
هراس: ترس
گاهواره: گهواره، مهد، زمین هموار
کام: دهان
تپنده: بیقرار، لرزان و جنبان
کردگار: آفریننده
اهرمن: اهریمن، شیطان
چونان: چون آن، هم چون
کنام: محل زندگی جانوارن وحشی، بیشه
سر به سر: سراسر
درویش: فقیر
پویه کردن: دویدن
زی: به سوی
بن: ریشه، ته، انتها
کردگار: خداوند
ندا: بانگ، آواز

1 ـ همی خواهم از کردگار جهان / شناسنده ی آشکار و نهان

معنی: از خداوند بزرگ که آفریننده جهان است و پنهان و آشکار جهان را میشناسد، میخواهم.

آرایه : تضاد(آشکار و نهان)

2 ـ که باشد ز هَر بد ، نگهدار تان / همه نیک نامی بُوَد یارتان

معنی: که از هر بدی و آسیب در امانتان نگه دارد و همیشه نیک نامی و یارتان باشد.
آرایه : تضاد(بد و نیک)

3 ـ ندانی که ایران ، نشستِ من است / جهان سر به سر ، زیر دستِ من است

معنی: نمیدانی که ایران جایگاه و وطن من است و جهان هستی به طور کامل در اختیار و زیر دست من است.

نشستِ من : جایگاه نشستن ، مسکن / سر به سر : همه / (مفهوم بیت : من از همه قوی تر هستم)

4 ـ همه یکدلانند یزدان شناس / به نیکی ندارند از بد ، هراس

معنی: مردم ایران در هر قوم و قبیله ای که هستند، خدای یگانه را می پرستند و با نیک نامی از بدی و پلیدی هراسی ندارند و یک دلند

هراس : ترس ، نگرانی / یزدان : منظور خداوند / آرایه : تضاد(نیکی و بد)/ « به » در مصراع دوم به معنایِ« در برابرِ ، در مقابلِ» / (مصراع دوم : به خاطرِ نیکی هایشان ، از بدی نمی هراسند.)

5 ـ دریغ است ایران که ویران شود / کُنامِ پلنگان و شیران شود

معنی: جای افسوس است از این که ایران نابود شود و آشیانه و جایگاه حیوانات درنده وحشی بشود.

دریغ : افسوس، اندوه / ویران : نابود، خراب / کنام : آشیانه ، بیشه ، جایگاه حیوانات درنده/

آرایه‌ها :تناسب(کنام، پلنگان و شیران) / پلنگان و شیران : استعاره از هر ویرانگری /
* در این بیت ، تشبیه نداریم و استعاره آمده/ جناس ناقص اختلافی در حرف اوّل(ایران و ویران) / واج آرایی حرف «ن»/ *نکته دستوری : دریغ : مسند / ویران و کنام : مسند (البته می‌توان گروه اسمی) کنام پلنگان و شیران را گروه مسندی گرفت.

6 ـ چو ایران نباشد ، تن من مباد / در این بوم و بر ، زنده یک تن مباد

معنی: اگر قرار است که ایران نابود شود، از خدا می‌خواهم که من هم نیست و نابود شوم و هیچ کس دیگری در این سرزمین، زنده نباشد.

/ آرایه : واج آرایی حرف «ن» / تن و من : جناس /* نکته دستوری : چو (= اگر) : حرف ربط / مباد : فعل دعایی است / زنده : مسند / یک تن : نهاد

7 ـ همه سر به سر ، تن به کشتن دهیم / از آن به که کشور ، به دشمن دهیم

معنی: اگر همه ی ما (ایرانیان) خودمان را به کشتن بدهیم ، بهتر از آن است که کشور خود را به دست بیگانگان بدهیم.

/ سر به سر : همه / بِه : بهتر (واژه ی مخفّف) و از نظر دستوری (صفت برتر یا تفضیلی)