معنی درس بازرگان و پسران فارسی پنجم (درس چهارم )

معنی شعر و واژه های درس بازرگان و پسران

 

معنی درس بازرگان و پسران فارسی پنجم (درس چهارم )

📚 معنی بازرگان و پسران فارسی پنجم
🔴 درس سوم : صفحه 34 – 35 – 36

Ⓜ️ هم معنی بازرگان و پسران  

بازرگان : تاجر
حوادث : رویدادها – پیش آمدها
گرد خود : دور خود
معمولا : بیشتر اوقات
مقام : مرتبه
اندوختن : جمع کردن ، پس انداز کردن – ذخیره کردن
خصلت : خلق و خوی – صفت کاهلی : تنبلی – سستی
روی برگرداند : برگردد – پشت کند – پشیمان شود
اسباب : سبب ها – علت ها
مراقبت : نگهداری
غفلت : بی توجهی ، بی اعتنایی
تهیدست : فقیر – مسکین
چارپایان : حیواناتی که دو دست و دو پا دارند
خشنود : راضی – شاد
بکوشید : سعی کرد – تلاش کرد
کسب : درآمد – کار
فضیلت : نیکویی – برتری
گمنام : بی نام و نشان
شناخته شده : در این جا معروف
فروغ :روشنایی – پرتو
نیکویی : خوبی ، پسندیده بودن
نهان : مخفی
آراست : زینت داد
پروردن : پرورش دادن – تربیت کردن
معلوم : مشخص
بهره گیرند : استفاده ببرند
بی شک : بی تردید – بی گمان موذی : آزار دهنده
هلاک : نابود

Ⓜ️ واژه های مخالف درس بازرگان و پسران

با تجربه : کم تجربه – بی تجربه بسیار : کم
نیک : بد
تهیدست : ثروتمند
زود : دیر
اندک : بسیار
گرسته : سیر
شاد : غمگین – ناراحت
گمنام : معروف – مشهور
نهان : آشکار

🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
Ⓜ️ واژه های هم خانواده : 
تجربه : تجارب
جمع: مجموع – جامع
محافظت : حفاظ – حفظ
مقصد : مقصود – قصد
غفلت : غافل
فضیلت : فاضل – فضل
معلوم : علوم – علم
هالک : هالکت – مهلک

 

Ⓜ️ معنی متن بازرگان و پسران

 

از حوادث روزگار بسیار چیزها آموخته بود.
مفهوم: از اتّفاقات و حوادث زمانه خیلی چیزها یاد گرفته بود. (با تجربه شده بود.)

اندوختن مال از راه پسندیده و تالش برای مراقبت از آن.
مفهوم: جمع کردن و ذخیره کردن ثروت و دارایی از راه درست و پسندیده و سعی و تالش برای نگهداری و مراقبت از آن.

هر که در این چند خصلت، کاهلی بورزد، به مقصد نرسد.
مفهوم: هر کس که در این چند ویژگی، تنبلی کند، به مقصد، سرانجام و هدف خود نم یرسد.

اگر مالی به دست آوَرَد و در نگهداری آن غفلت ورزد، زود تهیدست شود.
مفهوم: اگر ثروت و پولی بهدست بیاورد و در حفظ و نگهداری آن کوتاهی کند، زود فقیر می شود.

هر که در اندوختن مال دنیا فقط برای خود تالش کند، در ردیف چارپایان است.
مفهوم: هرکس در ذخیره کردن مال دنیا فقط برای خودش تالش کند، مثل حیوانات و چارپایان است.

فروغ آتش را هر چه تالش کنند کم شود، باز هم شعله ور تر می گردد.
مفهوم: روشنایی و پرتو آتش را هر چقدر هم تالش کنند که کم شود، دوباره روشنتر و شعله ور تر می شود.

دانه هنگامی که در پرده ی خاک نهان است، هیچ کس در پروردن آن تالش نکند چون سر از خاک برآوَرد و روی
مفهوم: زمین را آراست. معلوم گردد که چیست، در آن حال، بی شک آن را بپرورند و از آن بهره گیرند