پاسخ فعالیت فارسی ششم درس چهاردهم : راز زندگی
درک مطلب | گوش کن و بگو |پرسش ها |درک و دریافت
غنچه با دل گرفته گفت : زندگی لب ز خنده بستن است…
گوشه ای درون خود نشستن است!
جواب: غنچه با ناراحتی گفت: زندگی نخندیدن و در گوشهای تنها نشستن است.
گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است… با زبان سبز راز گفتن است!
جواب: گل با خنده گفت: به راستی که زندگی مانند شکفتن یک گل است و گفتن رمز و راز با زبای سبز مانند برگ گلها و درختان است.
گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد !
جواب: همچنان گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه شنیده میشود
تو چه فکر میکنی… کدام یک درست گفته اند…؟
جواب: نظر تو چیست؟ به نظرت کدام یک از آنها درست گفتهاند ؟
من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است !
هر چه باشد او گل است ،
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است…
جواب: من که فکر می کنم گل به راز زندگی پی برده و به آن اشاره کرده بالاخره او گل است و از غنچه تجربهی بیشتری در زندگی دارد .
درک مطلب صفحه 94 فارسی ششم
1- نظر غنچه و گل را با هم مقایسه، و دو تفاوت آنها را بیان کنید.
جواب:از نظر گل زندگی شکوفایی و رشد و سرسبز شدن
جواب: زندگی، رشد و پیشرفت همراه با ایمان قوی و تقوای الهی
3- منظور «گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است» چیست؟
جواب: یعنی تجربهی گل بیشتر است
درک و دریافت صفحه 96 فارسی ششم
1- با توجّه به متن، مرد اسب سوار چه ویژگی هایی داشت؟
جواب: اسب سوار مردی خودبین بود که نه تنها به فکر انسان های دیگر نیست؛ بلکه اگر فرصت پیدا کند سو استفاده و دزدی هم میکند.
2- منظور بزّاز از گفتن اینکه «باید بار خودم را خودم به دوش بکشم» چه بود؟
جواب: منظور بزاز از این بود که بارش را به اسب سوار ندهد؛ زیرا فکر میکرد او دزد است.
3- پنج رویداد مهمّ داستان را به ترتیب بیان کنید.
جواب: ۱- مرد بزاز از اسب سوار خواست که بارش را روی اسببش بگذارد.
۲- اسب سوار درخواست بزاز را رد میکند.
۳- اسب سوار با دیدن خرگوش سریع او را دنبال میکند.
۴- اسب سوار فکر میکند تا بار مرد بزاز را بدزدد.
۵- مرد بزازبا دیدن سرعت اسب بار خود را به اسب سوار نمیدهد.
-
|||
- 0 نظر
- هدیه
- پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۹