پاسخ فعالیت فارسی ششم درس درس هفدهم : ستاره روشن
درک مطلب | گوش کن و بگو |پرسش ها |درک و دریافت
معنی درس 17 فارسی ششم
چنان خواندم که چون بزرگمهر حکیم، برادران را وصیت کرد که «در کتب خوانده ام که آخرالزمان پیغامبری خواهد آمد، نام او محمّد مصطفی (ص) اگر روزگار یابم، نخست کسی من باشم که بدو گروم. شما هم فرزندان خود را چنین وصیت کران خودش توصیه کردد که «در کتابها خواندهام که در آخر زمان پیامبری خواهد آمد که نام او محمِد مصطفی (ص) است اگر در آن زمان زنده باشم اولین کسی خواهم بود که به او ایمان میآورد، شما هم به فرزندان خودتان این تو صیه را بکنید تا به بهشت بروید.»
حکما و علما نزدیک وی آمدند و میگفتند که مارا از علم خویش بهره دادی و هیچ چیز دریغ نداشتی تا دانا شدیم، ستارهی روشن ما بودی که مارا راه راست نمودی ما را یادگاری ده از علم خویش.
جواب: عالمان و دانشمندان نزد او میآمدند و به او میگفتند: که ما را زا علم و دانش خودت بهره مند کردی و هیچ و چیزی را برای ما کم نگذاشتی تا ما آگاه شدیم، برای ما مانند ستارهی روشنی بودی که راه درست را به ما نشان میداد، به ما از دانش خود یادگاری بده.
گفت: وصیت کنم شما را که خدای، عزوجل به یگانگی شناسید و وی را اطاعت دارید و بدانید که کردار زشت و نیکوی شما میبیند و آنچه در دل دارید، میداند و زندگانی شما به فرمان اوست.
جواب: گفت: به شما سفارش میکنم که خداوند عزیز و بزرگوار را یگانه بدانید و از دستورات او پیروی کنید و بدانید که کارهای خوب و بد شما را میبیند و هرچه در دل و فکر خود داشته باشید میداند و زندگی شما در دست اوست.
نیکویی گویید و نیکوکاری کنید که خدای، عزوجل، که شما را آفرید برای نیکی آفرید و زینهار تا بدی نکنید و از بدان دور باشید که بد کننده را زندگانی، کوتاه باشد و پارسا باشید و چشم و گوش و دست از حرام و مال مردمان، دور دارید.
جواب: سخن خوب بگویید و کار های نیکو انجام دهید زیرا خدای عزیز و بزرگوار شما را برای انجام خوبیها آفریده و هوشیار باشید که بدی نکنید و از آدمهای بد نیز دوری کنید، زیرا کسی که در زندگی بدی میکند عمر درازی نخواهد داشت و پرهیز گار باشید و چشم و گوش دست خود را از کار های حرام و مال مردم دور نگه دارید.
راست گفتن، پیشه گیرید که روی را روشن دارد و مردمان، راست گویان را دوست دارند و راست گوی هلاک نشود و از دروغ گفتن دور باشید که دروغ زن، ارچه گواهی راست دهد، نپذیرند.
جواب: راست گو باشید که راست گویی باعث نورانی شدن چهره میشود و مردم هم انسان راست گو را دوست دارند و انسان راست گو از یاد ها نخواهد رفت و از دروغگویان دوری کنید زیرا دروغ اگر راست هم بگویید کسی حرف او را قبول نمیکند.نید تا بهشت یابید».
جواب: در جایی خوانده ام که بزرگ مهر حکیم به براد
و مردمان را عیب مکنید که هیچ کس بی عیب نیست. هرکه از عیب خود نابینا شد، نادان تر مردم باشد.
و خوی نیک، بزرگ تر عطاهای خدای است عزوجل. و از خوی بد دور باشید که بندگران است بر دل بر پای. همیشه بد خو در رنج بزرگ باشد و مردمان از وی به رنج و نیکو خوی در هر دو جهان ستوده است و هر که از شما به زاد بزرگ تر باشد، وی را بزرگ تر دارید و حرمت او نگاه دارید.
جواب: و عیب جویی مردم را نکنید که هیچ کسی نیست که بدون عیب باشد؛ هرکسی که عیب خود را نمیبیند از همه نادان تر است. اخلاق خوب بزرگترین بخشش خداوند عزیر و بزرگوار است. از اخلاق بد دوری کنید که مانند زنجیر سنگینی است که بر دل و یا پای انسان بسته شده باشد، انسان بد اخلاق همیشه هم خود را رنج میدهد و هم دیگران را. انسان خوش اخلاق در هر دو جهان مورد ستایش است. هر که از نظر سن و سال در میان شما بزرگ تر است به او ارزش به دهید و احترامش را نگه دارید.
درک مطلب صفحه 108 فارسی ششم
1- منظور از جملهی «راستگوی هلاک نشود» چیست؟
جواب: انسان راستگو به هلاکت نمیرسد و از نابودی در امان است.
2- چرا نیکوخوی درهر دو جهان، ستوده است؟
جواب: چون در این جهان همهی مردم انسان خوش اخلاق را دوست دارند و به او احترام میگذارند و در جهان آخرت هم خدا به انسان خوش اخلاق پاداش میدهد.
3- با توجّه به متن درس، منظور از «ستارهی روشن» چه کسی است؟
جواب: حکیم بزرگمهر
4- منظور از جملهی «هر که از شما به زاد بزر گتر باشد، وی را بزر گتر دارید» چیست؟
جواب: هر کسی که سنش بیشتر باشد او را بزرگ تر بدانید و به او احترام بگذارید.
درک و دریافت صفحه 113 فارسی ششم
1- به نظر شما چرا، شیخ مکت بخانه ابتدا از آموزش دادن به ممنون خودداری میکرد؟
جواب: چون ممنون میگفت که همه چیز را میداند و ادعای دانستن داشت.
2- به نظر شما زیباترین بخش این داستان،کدام قسمت است؛ چرا؟
جواب: ممنون برخاست. آب کوزه در کنار درخت، خالی کرد. کوزه ی خالی پیش آورد و گفت:این یعنی «خالی شو تا پر شوی» چون در اینجا شیخ از یک ادم مغرور ، ادمی متواضع می سازد.
3- نظر بچّهها در مورد «ممنون» چه بود؟
جواب: بخشی که شیخ کوزهی آب را خود را به ممنون داد و با کوزهی دیگر در آن آب ریخت و وقتی که پر شد آب سرازیر شد؛ چون راه زندگی ممنون را عوض کرد و او فهمید که باید خالی باشد تا پرشود.
4- اگر میخواستید نام جدیدی برای داستان انتخاب کنید، نام آن را چه میگذاشتید؟
جواب: ۱- کوزهی خالی ۲- کوزهی دل ۳- مکتب خانهی گنجشکان
-
|||
- 9 نظر
- هدیه
- پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۹
خیلی خوب
عالی بود مرسی . دستتون درد نکنه بابت زحمتاتون😊😊
عالی بود مرسی . دستتون درد نکنه بابت زحمتاتون😊😊
عالی بود مرسی دستتون درد نکنه😊
خیلی خوب بود مرسی😊
عالی بود
لطفا تجزیهی درس هفدهم رو هم در سایت قرار بدین ممنون
عالیه بهترین سایتع 💗🌍
سلام من سینا هستم خیلی عالی بود ازتون ممنونم