معنی کلمات نقش خردمندان فارسی پنجم (درس یازدهم)

معنی درس یازدهم فارسی پنجم

معنی کلمات نقش خردمندان فارسی پنجم (درس یازدهم)

معنی کلمات نقش خردمندان فارسی پنجم (درس یازدهم)

خانمان سوز : ویرانگر
مغولان : اقوامی زرد پوشت با چند طایفه که در قسمت آسیای شرقی بودند
سایه وحشت : اثر ترس ، نشانه ی بیم و هراس
هراس انگیز : ترسناک ، وحشتناک
قتل عام : کشتار گروهی ، قتل دسته جمعی
آشوب : فتنه ، شور و غوغا
هلاکو : اسم یکی از نوادگان چنگیز خان
قلب مردم را در هم فشرد : به کنایه مردم ایران را ناراخت کرد
دینار : سکه طلا ، پول و ثروت
مشاور : راهنما
زیرکانه : خردمندانه
ایجاد کند : به وجود آورد ، بسازد
عجیبی : شگفت آور
تشتی : ظرف های بزرگ و پهن
مامور کرد : کسی را به انجام کاری گذاشتن
قلعه : ساختمان محکم و بلند برای دفاع از
دشمن ساخته می شد

مهیب : ترسناک
گمان می کردند : تصور می کردند
حادثه ی ناگوار : پیش آمد ناپسند
حوادث : رویدادها ، اتفاق ها
پیش بینی : غیب گویی ، عاقبت اندیشی
امکانات : ابزارها و شرایط مناسب
جذب : جیزی را به سوی خود کشیدن ، کشش
رصدخانه : مکانی که در آن ستاره شناسان
ستارگان را مشاهده و بررسی می کنند
مراغه : نام شهری است
به کار گیرد : استفاده کند
شمار کتاب : تعداد
چیرگی : برتری ، تسلط
نسخه برداری : رونویسی کردن
همت : قصد و اراده
آثار : جمع اثر ، نشانه ها
از میان می رفت : نابود می شد
ولایت : سرزمین

تدبیر : اندیشیدن به منظور پیدا کردن راه حل
تاسیس کردن : بنا کردن ، پایه پذاری کردن
اداره می شدند : مدیریت می شدند
نظامیه : مدرسه های تاسیس شده توسط نظام الملک
تحصیل کرده است : درس خوانده است
تحقیق : مطالعه
پر فروغ : پر نور

مخالف کلمات درس یازدهم فارسی پنجم

سایه # آفتاب
پاک # آلوده
برخاست # نشست
اندوه # شادی
دشمن # دوست
نیازمند # بی نیاز
خواب # بیدار
معروف # گمنام
پر فروغ # کم فروغ

معنی درس نقش خردمندان فارسی پنجم

هم  معنی کلمات درس یازدهم فارسی پنجم

قتل: قاتل ، مقتول
جامعه: جمع ، جوامع
حکومت: حاکم
عجیبک عجب ، عجایب
حادثه: حوادث
مدارس: مدرسه ، درس
تحصیل: حاصل ، محصول
لطف: لطیف
عظمت: عظیم، معظم