درس سوم نگارش ششم با جواب

جواب فعالیت های نگارش ششم درس 3

درس سوم نگارش ششم با جواب

 

درس سوم : هوشیاری

املا و دانش زبانی صفحه 24 نگارش ششم

1 مانند نمونه، هم خانواده ی هر یک از واژهها را بنویسید.

املا و دانش زبانی صفحه 24 نگارش ششم

جواب صفحه 25 نگارش ششم

2 با ّ توجه به متن درس، جمله هایی را که واژههای (قصد – آزرده خاطر – زهر آلود ) در آنها به کار رفته است بنویسید

جواب: ولی ناگهان به هوای دانه و به «طمع» خوراک به دام می افتند
دیدی که آخر به «طمع» دانه، خودت را گرفتار کردی
این گرفتاری از «طمع» نبود،
بهانه ی آدم های تنبل یا «خطاکار» است
گرفتار شدن تو در اثر «غفلت» بود

3 مانند نمونه کامل کنید:

3 مانند نمونه کامل کنید:

3. آبادی:
جواب: این منطقه، منطقه آبادی است. ← به معنای منطقه خوش آب و هوا و پر از سکنه
کی به آبادی می رسیم ← به معنای روستا

آبی:
جواب: آسمان آبی است ← به معنای رنگ آبی
عجب آبی است آب چشمه! ← به معنای آب

 

جواب صفحه 26 نگارش ششم

1 داستان درس را در یک بند خالصه کنید و نام جدیدی برای آن انتخاب کنید.

جواب:  در زمان قدیم پادشاهی وجود داشت که به شکار و گردش بسیار علاقه مند بود و یک بازداشت که او خیلی دوست می داشت روزی او به شکار می رود آهویی را دنبال می کند خسته و تشنه میشود کوهی میبیند که آب از آن فرو می چکد جامی را که داشت آن را پر کرد و خواست بنوشد اما باز با پرهایش نگذاشت آب را بنوشد و دوباره جام را پر از آب کرد و (باز) نگذاشت بنوشد پادشاه عصبانی شد و او را کشت درهین لحظه رکاب دار پادشاه می آید و می رود بالای کوه تا برای پادشاه آب بیاورد او دید یک اژدهایی بالای چشمه مرده و آب دهانش با آب چشمه مخلوط میشود رکاب دار این ماجرا را به پادشاه تعریف کرد و پادشاه از کشتن باز ناراحت شد.

 

الف) جاهای خالی را با واژه های دلخواه پر کنید
الف) مادر بزرگ همیشه می گفت: «اگر برای کسی کاری می کنی، به ….خاطر رضای خدا کن…. ، به رخ کشیدن یک جور ….توهین…. است و اگر منّت بگذاری کار قشنگت ….ارزشی نخواهد داشت….».

مادر بزرگ می گفت: «لازم نیست وقتی کار خوبی می کنی، داد بزنی، لازم نیست ….به همه بگی…. و ….همه…. را خبر کنی». می گفت: «کار خوب مثل ….آب رودخانه…. است. خودش منتشر می شود».

جواب صفحه 28 نگارش ششم

 بعد از یک مهمانی ظرف ها در آشپزخانه درباره آداب غذا خوردن مهمان ها در حال صحبت بودند گفتگوی آنها را بنویسید 

جواب:  قابلمه می گوید: در من غذا می ریزند و روی آتش می گذارند تا بسوزم که غذای آنها آماده شود ظرف می گوید: در من غذای آماده می ریزند تا بخورند قاشق می گوید: در کله ی من غذا را می خورند لیوان می گوید: در من آب دوغ نوشابه و… می نوشند.

یا | قاشق گفت : بعد از همه ی این ها باید در هنگام غذا خوردن با یکدیگر نباید صحبت کرد.

مفهوم ضرب المثل صفحه ۲۸ کتاب نگارش فارسی ششم دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت می زند نادان دوست در یک بند توضیح دهید

جواب: کسانی که ما را دوست دارند و به ما احترام می گذرانند دوست و کسانی که بدی ما را می خواهند و ما را به بدی دعوت می کنند دشمن ما هستند.