معنی شعر چشمه فارسی دهم (درس یکم)

معنی درس 1 فارسی دهم

 

معنی شعر چشمه فارسی دهم (درس یکم)

درس چشمه در صفحه 13 فارسی دهم قرار گرفته است. معنی در یکم فارسی دهم در زیر آمده است.

 

 

1 -چشمه ای جوشان ، خودنما و تندرو از زیر تخته سنگی جاری شد .

2 -چشمه، گاه مانند صدف، بر اثر خروشندگی دهانش کف آلود می شد و گاهی چون تیری که به سوی هدف می رود،
راست و سریع به پیش می رفت.

3 -چشمه با خود گفت: من در بین موجودات و عناصر خلقت ، بی مانند و سرورِ باغ و دشت هستم .

4-وقتی تند و تیز حرکت کنم ) جاری می شوم( سبزه در آغوشم، سر و تنم را غرقِ بوسه می کند.

5-اگر چین موهایم را باز کنم )امواج نداشته باشم(، ماه چهره ی زیبای خود را در آیینه ی من) آب زلال ( می بیند.

6 -قطره ی باران که به زمین می افتد ، گُل های چون مروارید درخشان را می رویاند.

7 -قطره ی باران وقتی سفر دراز خود را در آغوش من به پایان می بَرَد، با همه ی شأن و عظمتی که دارد از شرمندگی
سرافکنده می شود.

8 -ابر، سرمایه خود را از من می گیرد ) اشاره است به بخارشدن و شکل گرفتن ابر در آسمان (. باغ، زیبایی و زینتش را
از من به دست می آورد.

9 -گُل با همه ی زیبایی و شکوهش، از برکت وجودِ من زندگی می کند .

10 -زیر این آسمان آبی چه کسی می تواند با من برابری کند و هم شأن من باشد؟ ) هیچ کس هم شأن من نیست!(.

11 -چشمه زیبا که از غرور و تکبر مَست شده، با همین شیوه به پیش میرفت. وقتی که کمی از سرچشمه آش دور
شد…

12-ناگهان دریایی خروشان را روبروی خود دید. دریایی ترسناک با جوششی بی مانند …

13-خروش و فریاد بلند این دریا، گوش فلک را کر کرده بود . چشمان سیاهش نیز ، بیننده را می ترساند.

14-درست مانند زلزله بود که تنش را بر تن ساحل تکیه داده بود .

15 -چشمه کوچک وقتی به آن جایگاه رسید و آن همه عظمت و غوغای دریا را دید…

16-تصمیم گرفت خودش را از آن جای خطرناک کنار بکشد تا از آسیب دریا در امان بمانَد…

17 -امّا شگفت‌زده و ساکت از حرکت ایستاد و همه آن ادعا و شیرین زبانی خود را یک باره فراموش کرد و خاموش شد.
) چشمه با دیدن شکوهمند دریا، کوچک خودش را دریافت و سکوت اختیار کرد.(