معنی شعر ستایش فارسی ششم

شعر ستایش فارسی ششم با جواب

 

معنی شعر ستایش فارسی ششم

📚 معنی ستایش فارسی ششم
🔴 درس اول : صفحه 8

معنی کلنات نیایش فارسی ششم

ستایش :
به نام آن که جان را فکرت آموخت
قالب شعر : مثنوی
شاعر : شیخ محمود شبستری
واژه ها :
جان : روح
حق : خداوند
فکرت : فکر ، اندیشه ، تفکر
خرد : عقل
برافروخت : روشن کرد
تاب : طاقت ، توانایی ، تحمل
فضل : احسان ، بخشش از
بهر : برای
عالم : جهان ، دنیا
دیده : آنچه دیده شده ، چشم
فیض : بخشش ، عطا ، لطف
نزد : پیش
جمله : همه ، تمام
تجلی : پیدا شدن
فروغ : نور ، پرتو
تعالی : بلند مرتبه ، برتر

 

معنی شعر نیایش فارسی ششم

به نام آن که جان را فکرت آموخت *** چراغ دل ،به نور جان بر افروخت
🍁 معنی (1)»  به نام خدایی آغاز می کنم که به روح و جان انسان قدرت فکر کردن آموخت
دل انسان را با نور علم و نور معرفت روشن و هدایت کرد
نکته :
چراغ دل ( دل به چراغ ماننده شده است ) چراغ
چراغ و نور : مراعات نظیر بیت سه جمله دارد . در جمله اول فعال آغاز می کنم بعد از به نام آن که حذف شده است
فکرت نقش مفعولی دارد چراغ دل ترکیب اضافی است و نقش مفعولی دارد در کلمه فکرت مربوط به خود کلمه است یعنی ضمیر به حساب نمی آید

ز فضلش هر دو عالم گشت روشن *** ز فیضش خاک آدم،گشت گلشن

🍁 معنی (2)» از بخشش خداوند هر دو جهان ) دنیا و آخرت ( نورانی شد ) هر دو عالم پر از بخشش خداوند است ( و از لطف خداوند جسم خاکی
انسان به گلستانی با طراوت تبدیل می شود
منظور از خاک آدم جسم انسان است و این مصراع به آفرینش انسان اشاره می کند

جهان،جمله،فروغ نور حق دان *** حق اندر وی ،زپیدایی است پنها
🍁 معنی (3)» تمام پدیده های جهان را نشانه ای و نوری از عظمت و دانش خداوند بدان
خداوند آن قدر در تمام پدیده ها وجود دارد و آشکار است که پنهان به نظر می رسد و ما او را نمی بینیم
نکته : این بیت از دو جمله ) مصراع اول ( امری است و جمله دوم ( مصراع دوم ) خبری است

خرد را نیست تاب نور آن روی *** برو از بهر او ،چشم دگر جوی
🍁 معنی (4)» عقل انسان تحمل درک عظمت و دانش خداوند را ندارد
برای درک حقیقت خداوند دنبال راه دیگری برو ( خداوند را باید با چشم دل درک کرد )
نکته : تاب به خرد نسبت داده شده است یعنی شخصیت بخشی بیت از دو جمله تشکیل شده است . جمله اول خبری و جمله دوم امری است . را در مصراع اول نشانه ی مفعولی نیست بلکه به معنی برای و حرف اضافه است
در مصراع اول مفعول وجود ندارد
در مصراع دوم او به خداوند بر می گردد

در او هر چه بگفتند از کم و بیش *** نشانی داده اند از دیده ی خویش
🍁 معنی (5)» هر کسی کم یا زیاد درباره عظمت و دانایی خداوند توصیفی می گوید در واقع درک و میزان دانایی خود را بیان کرده است
نکته : کم و بیش با هم تضاد دارند
او به خداوند بر می گردد

به نزد آن که جانش در تجلی است *** همه عالم کتاب حق تعالی است
🍁 معنی (6)» در نزد کسی که جانش محل ظهور اسماءالله گشته است تمام این جهان و آنچه در آن وجود دارد کتاب خداوند است
نکته : ش در جانش مضاف الیه است و جانش ترکیب اضافی است یعنی جان او جان و همه عالم نقش نهاد دارند

شبستری ، شیخ محمود (قرن هشتم هجری ) از عارفان مشهور ایرانی است که نوشته ها و سروده هایی در زمینه عرفان اسالمی دارد . معروف ترین اثر او که به شعر است مثنوی گلشن راز نامیده می شود